• وبلاگ : فراق
  • يادداشت : خدايا...مادرم...
  • نظرات : 3 خصوصي ، 9 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    فرق وحي با نبوغ؟
    ادعاي ما اينه که وحي با نبوغ و تجربه ديني (که تو پست گذشته تعريف اون گذشت) از اين لحاظ تفاوت داره که نبوغ و تجربه، نيازمند حواس ظاهريه، به اين معنا که براي ارائه يه اثر منحصر به فرد، نيازمند تفکر و تأمل هست اما در وحي، پيامبر از حواس ظاهري و مانند اون براي گرفتن وحي استفاده نمي کنه...
    + GoodRich 
    خدايا خواستار يک لحظه درک خود آموزه هاي مادرم هستمو بعد از آن تا آخرين نفسم منتقم او.....
    + محمد حسين 

    آن يار کزو خانه ما جاي پري بود

    سر تا قدمش چون پري از عيب بري بود/

    دل گفت فروکش کنم اين شهر به بويش

    بيچاره ندانست که يارش سفري بود.../
    ***********************************

    ترسم که اشک در غم ما پرده در شود

    وين راز سر به مهر به عالم سمر شود/

    گويند سنگ لعل شود در مقام صبر

    آري شود و ليک به خون جگر شود/

    خواهم شدن به ميکده گريان و دادخواه

    کز دست غم خلاص من آنجا مگر شود/

    از هر کرانه تير دعا کرده ام روان

    باشد کز آن ميانه يکي کارگر شود/

    اي جان حديث ما بر دلدار باز گو

    ليکن چنان مگو که صبا باخبر شود/

    از کيمياي مهر تو زر گشت روي من

    آري به يمن لطف شما خاک زر شود/

    اين سرکشي که کنگره کاخ وصل راست

    سرها بر آستانه او خاک در شود/

    اشعار منتخب از حافظ

    پاسخ

    آري به يمن لطف شما خاک زر شود...
    + Ms 
    پاسخ

    بغض ما هم در گلو ميشکند...//خدايا منتقم مادرم...
    + Ms 
    زيبا بود بسيار..

    خيلي دوست داشتم «لولاک لما خلقت الافلاک» رو حداقل در سطحي ترين و نازل ترين وجهش و درحد خودم بفهمم ولي نشد.. خوش به حال کسايي که معرفت پيدا کردند و مي تونن اينا رو تحليل کنن.. اگه مي شد تحليلش کرد و بعد در قالب يه متن زيبا و آميخته با احساس و هنر ارائه مي شد چقدر عالي بود..
    پاسخ

    ممنون// دعا کنيم معارفشون رو به قلبمون برسونن
    يکبار نفس کوته و صد بار کشيده /حتما شده اين سينه به مسمار کشيده

    تصوير تو مبهم شده ي دست کسي نيست /تحليل من اين است به ديوار کشيده

    از مرگ طلب کردن تو لحظه به لحظه /پيداست که خيلي دلت آزار کشيده

    جارو مزن آنقدر، کمي فکر خودت باش/از دست شکسته چه کسي کار کشيده؟

    از قرمزي رخت تو پيداست که راحت /بالا نرسيد آه به اجبار کشيده

    نه سال؟ همين؟ ماندن تو راه ندارد /کار تو به انگار و نه انگار کشيده

    يک بار علي گفتي و صد بار علي جان /يک بار نفس کوته و صد بار کشيده


    علي اکبر لطيفيان

    بهشت با همه ي نهرهاي خود چنگي به دل نمي زد اگر کوثري نداشت
    ديروز اگر به فاطمه سيلي نمي زدند دنيا ادامه داشت دگر محشري نداشت .

    + حامد 
    كاش بازويم بيشتر درد مي كرد ... تا به اندازه قطره اي با مادر هم درد مي بودم
    خدايا منتقم مادرم ...
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ سه شنبه 15 فروردين 91 نوشته (خدايا...مادرم...) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.