سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























فراق

 

آقای منتظر من...

باز جمعه آمد... تو تنها زیر آسمان تنهاییت با خدا...ستاره ها مست رصد کردن تو و تو غرق گریه برای جدت حسین(ع)...

فرا می رسد زمان رسیدگی به پرونده شیعیانت...

آقا زرهت را پوشیده ای؟ نکند پیراهنت را بالا بیاوری برای پاک کردن اشک هایت؟ تیرهای امثال من روانه قلب پاک توست...

آقا به خودت قسم غفلت کردم...

ای اشک ها پرده شوید... التماس می کنم... لااقل اجازه ندهید چشم در چشم آقا شوم...

خدایا! غلط کردم...

اینبار می خواهم عاشق باشم نه تاجر...

خدا! با تمام وجود می گویم، درست است که مستم ولی خوب می دانم چه می خواهم...

خدا! عذاب گناهان این هفته ام را دو برابر به پایم بنویس اما کاری کن که آقایم بخندد...

خدا! چون می دانم خیلی بیشتر از بدی من، تو خوبی و خیلی بیشتر از ناتوانی من، توانایی پس می توانی...

خدایا مرا از سر راه ظهور آقایم بردار!

پ.ن:با تشکر از دفترچه سوخته داداش گلم بابت عکس...


نوشته شده در جمعه 90/11/28ساعت 12:11 صبح توسط دایره سرگردان نظرات ( ) |


Design By : Pichak